برای تو...
هو المعشوق
برای زیر و رو کردن دنیا
نیاز دارم
نیاز دارم به تو
نیاز دارم به ایمان تو
و ایمان به خدای تو
نیاز دارم به روحیه ی تو
با تو می توانم زیر باران نفس بکشم
راه بروم و فکر کنم
با تو می توانم ، به خودم فکر کنم
با تو ، خدا همیشه جلو روی من است
حالا که دارم می نویسم از تو
و دارم از تــو حــرف می زنــم...
روحــت هم از نوشــــته هــایم خبــر نــدارد...
ایــــرادی نــــدارد..
یــاد ِ تــو به نوشتــــه هــایم رنــگ می دهــد..
همین که می دانم بعداً می خوانی به دلم آرامش می دهد...
باید از تو بنویسم
چون با وجود تو و وجود محکم و مقاوم تو ، من دست به روی دیوار توکل گذاشته ام
خداوند را شاکرم بابت داشتنت...
تنهایی ، با داشتن تو ، از من فراریست
خدا کند تو هم هیچ گاه احساس تنهایی نکنی و من ، تویِ خوبی برایت باشم
عاشقانه دوستت دارم و هر روز هم اگر از تو بنویسم کم است
امروز برای توست...
هیچ کس مانع نوشتن من از تو نیست
چون حرف دل برای من و توست
مصطفی عزیزم